سير اسلام در اروپا





آخرين دولت اسلامي اروپا دولت آلباني بود كه اكنون به صورت يك كشور كمونيستي درآمده و تنها منطقه اروپا كه در تحت نفوذ يك حكومت مسلمان است قسمت اروپايي‌ تركيه است (اسلامبول و چند جزيره در درياي اژه يعني ايمروز و بوزكادا) و ديگر هيچ..
گسترش فزاينده به اسلام و افزايش روز افزون تازه مسلمانان ما را بر آن داشت تا براي «جوانان امروز» گزيده‌اي از خواندني‌هاي «جوانان ديروز» را ارائه دهيم.
این گزارش در سه قسمت مورد مطالعه قرار مي‌گيرد:
  • نفوذ سياسي اسلام در كشورهاي اروپا و سيطره دولت‌هاي مسلمان به وسيله لشكركشي و غير آن.
  • نفوذ معنوي اسلام در مردم اروپا، يعني كيفيت مسلمان شدن و انتشار دين اسلام در آن منطقه.
    نفوذ تمدن اسلام مانند تأثيرات فرهنگي، علمي، صنعتي و هنري، معماي و امثال آن.

    قرن اول هجري

    نخستين قسمت اروپا كه در تحت سيطره دولت‌هاي اسلامي قرار گرفته‌است، بر حسب مأخذ ما؛ داغستان است در سال 24 هجري در زمان خلافت عمر لشكريان اسلام اين منطقه را از دست ساسانيان گرفتند و از سال 41 تا پايان قرن اول و همچنين تا سال 132 در تحت نفوذ امويان و پس از آن در دست عباسيان بود. لشكر اسلام در اين قرن چند بار در حدود سال‌هاي 49، 55 و 61 هجري به منطقه بالكان رسيده و شهر قسطنطنيه را مورد حمله قرار دادند و هم از اين قرن (سال 92 هجري) سردار بزرگ اسلامي طارق بن زياد به همراهي موسي بن نصير از آفريقا عبور كرده و پس از عبور تنگه‌اي كه بعدها به نام طارق معروف شد وارد اسپانيا شدند و تا سال 100 يعني پايان قرن اول تمام شبه جزيره (ايبري) اسپانيا و پرتقال به تصرف لشكريان اسلام در آمد.

    قرن دوم

    مسلمانان در تمام اين قرن، بر اسپانيا حكومت مي‌كردند و زد و خوردهاي مسيحيان و شورش‌هاي محلي آنان تأثيري در ثبات و استحكام زمامداري رداران اسلامي نداشت به خصوص كه در اين قرن مسلمانان به كشور فرانسه نيز وارد شدند، نخست حربن عبدالرحمن سردار اسلامي اسپانيا در اول قرن دوم و بعد از آن به تدريج سمح بن مالك كه از رجال پاكدامن و مورد علاقه خاص عمر بن العزيز خليفه عادل اموي بود و بعد عبدالرحمن بن عبدالله يمني سردار شجاع و مدبر اسلامي. مناطق ناربونه، تولوز، كاركاسو، ليون و بردو كه از مناطق جنوبي فرانسه است تصرف كرده از سلسله جبال پيرنه گذشتند. متأسفانه در وسط قرن دوم سيطره مسلمانان در فرانسه پس از 43 سال پايان يافت.
    لشكريان اسپانيا به سرداري همين فرماندهان در اين قرن به ايتاليا، جزاير بالئار در مديترانه، كورسيكا، جزاير سيسيل، مالت، سردانيه حمله كردند و در همين قرن نيز قبرس روس (روزيا) در تصرف مسلمانان در آمد.

    قرن سوم

    مناطق اطراف درياي مديترانه به طور كلي در اين قرن، به علت پايگاه‌هايي كه مسلمانان در تونس و جزيره سيسيل به دست آورده بودند مورد توجه مسلمين بود. ايتاليا چندين بار مورد حمله قرار گرفت شهرهاي برنديزيوم، تارنتوم باربوم، بتونتوم تصرف شد به علاوه لشكريان مسلمان اسلامي در اين قرن از جبال آلپ گذشته و به سويس رسيدند. و از طرف شمال ايتاليا را مورد حمله قرار دادند همين طور صقليه، مالت، كرت در درياي مديترانه و سواحل پروانس در فرانسه تصرف مسلمانان بود ولي مسلمين در اواخر اين قرن قبرس را از دست دادند.

    قرن چهارم

    قرن چهارم را قرن شورش‌ها و زد و خوردهاي گوناگون، ميان مسيحيان اروپا مانند فرانك‌ها و امپراطوران روم شرقي و ميان حكومت‌هاي اسلامي مثل امويان قرطبه در اسپانيا فاطميون، بني ساج حاكمين آذربايجاني داغستان و بني ‌اغلب بايد دانست مسيحيان در اسپانيا پيشرفت كندي را شروع كردند.

    قرن پنجم

    در اين قرن مسلمانان در نواحي بالكان و مديترانه به پيشرفت‌هاي زيادي نايل شدند و تقريباً تمام جزاير بالئار، سردانيد، صقليه، مالت، جزاير اژه در مديترانه و لماسيا و تراكيه در بالكان به تصرف مسلمين درآمد، يكه‌تاز اين ميدان در اين قرن خلفاي فاطمي مصر بودند كه مستقيماً خودشان و يا سرداران آن‌ها مثل بني‌كلب حكم‌روايي مي‌كردند.

    قرن ششم و هفتم

    اين دو قرن را قرن استقرار و آرامش و در اسپانيا دو قرن عقب‌نشيني مسلمان‌ها بايد ناميد. در پايان قرن هفتم قسمت اعظم اسپانيا به دست مسيحيان بود. در قفقاز مسلمانان به پيشرفت‌هايي نايل شده، در بند باب الابواب به وسيله ايلخانان ايراني تصرف شد.
    جنگ‌هاي صليبي در اين دو قرن نقش مهمي در دست به دست شدن مناطق اروپايي تركيه (قسطنطنيه) داشت. قفقاز و ارمنستان نيز به تدريج تحت سيطره مسلمانان قرار مي‌گرفت.

    قرن هشتم

    از اسپانيا يعني اندلس محبوب مسلمانان جز قسمت كوچكي كه تحت سيطره بني نصر بود چيزي در دست مسلمين باقي نمانده و در مديترانه نيز مسلمين فعاليتي ندارند. ولي از طرف جنوب اروپا عثمانيان پيش مي‌روند. تمام جنوب رود دانوب در بالكان و منطقه افلاق و جزاير ايونيه و متصرفات روم شرقي به دست عثمانيان افتاده. در قفقاز نيز آل جلاير و امراء قره قوينلو و سپس امير تيمور تقريباً تمام قفقاز جنوبي را متصرف شده‌اند و از طرفي از ناحيه دربند (باب الابواب) گذشته (استپ)‌هاي روسيه تحت فرمان مغولان مسلمان درآمده است.

    قرن نهم

    اين قرن آخرين قرن حكومت دولت‌هاي اسلامي بر اسپانياست. در سال 898 هجري چراغ نيمه روشن اسلام در اين سرزمين كه به دست پادشاهان بني‌نصر افروخته بود خاموش شد و دوران تاريك تفتيش عقايد كه از ننگ‌هاي تاريخ بشريت است و صفحات آن از قتل‌ها، غارت‌ها، جنايات، تبعيدها و شكنجه‌ها مالامال است شروع شد.
    ولي عثمانيان همچنان پيش مي‌روند. اوترانتو در ايتاليا، بوسني و صربستان و افلاق (يوگسلاوي) شبه جزيره كريمه در روسيه، سالونيك؛ قسطنطنيه، آتن پايتخت يونان و آلباني را متصرف شده‌اند و بزرگ‌ترين امپراطوري‌هاي جهان را به وجود آورده‌اند.

    قرن دهم

    اين قرن نيز ستاره حكومت آل عثمان مي‌درخشد. در حالي كه آخرين فردهاي مسلمانان اندلس در چنگال دژخيمان (انگيزه‌سيون) محاكم تفتيش دست و پا مي‌زدند قسمت عمده مجارستان، ملداوي و طولون به تصرف عثمانيان در مي‌آيد فرماندهان تاتارقرم تا مسكو پايتخت روسيه پيش تاختند و تمام شبه‌جزيره كريمه و تنگه كرچ و دونتس را متصرف شدند.

    قرن يازدهم و دوازدهم

    ديگر دامنه نفوذ و اقتدار دولت‌هاي اسلامي به نهايت درجه خود رسيده است.
    در اين قرن آخرين دسته مسلمانان به سال 1018 از اسپانيا اخراج شدند. كرت پودوليا از لهستان به تصرف عثماني‌ها درآمد ولي مجارستان و موره و سپس پودوليا از دست آن‌ها خارج شد. دست نشاندگان عثماني در روسيه نيز به عقب‌نشيني تدريجي پرداختند. دولت عثماني حالت دفاع به خود گرفته است. در قرن دوازدهم دست عثماني از اكثر مناطق روسيه كوتاه شد و در بند (باب‌الابواب) و باكو بين روسيه و ايران دست به دست گرديد.

    قرن سيزدهم

    اگرچه نحس بودن عدد سيزده يك خرافه است، ولي خودمانيم، قرن سيزده نحس است و ابتداي زوال قدرت‌هاي اسلامي محسوب مي‌شود.
    بوسني، افلاق، بسارابي، ملداوي، بلغارستان و يونان از تصرف عثماني خارج مي‌شود، و از بالكان فقط آلباني، صربستان جنوبي، مقدونيه، در تصرف آن‌ها باقي است. داغستان را روس‌ها در 1228 از ايران مي‌گيرند. جزاير اژه نيز بن عثماني‌ها و دولت يونان تقسيم مي‌شود قبرس را انگليسي‌ها متصرف مي‌شوند. تمام متصرفات عثماني در روسيه از دست مي‌رود در ساير قسمت‌هاي ممالك اسلامي نيز تجزيه‌هاي عظيمي صورت مي‌گيرد كه از حدود بحث ما خارج است.

    قرن چهاردهم ـ قرن ما

    آخرين دولت اسلامي اروپا دولت آلباني بود كه اكنون به صورت يك كشور كمونيستي درآمده و تنها منطقه اروپا كه در تحت نفوذ يك حكومت مسلمان است قسمت اروپايي‌ تركيه است (اسلامبول و چند جزيره در درياي اژه يعني ايمروز و بوزكادا) و ديگر هيچ..
    حضور مسلمان در اروپا فراوان است و در بحث جهان اسلام مورد مطالعه واقع خواهد شد بايد دانست كه نيمه دوم قرن چهاردهم را (نيم قرن آزادي) بايد ناميد. هر چند كه اكنون هيچ كشور مسيحي در تصرف مسلمانان نيست ولي كشورهاي اسلامي هم كه به طور رسمي تحت حكومت اروپاييان باشند معدودند و در چند سال اخير كشورهاي مسلمان متعددي از تحت سلطه اروپاييان بيرون آمده‌اند. پاكستان، اندونزي، مراكش، تونس و پاره‌اي ديگر از كشورهاي آفريقايي اما با كمال تأسف، الجزاير دلير و سرفراز هنوز به كسب استقلال كامل نايل نشده است هيچ ملتي در تاريخ جهان مسلماً براي آزادي خود به قدر مردم الجزاير قرباني نداده و مجاهده نكرده است.
    منبع: برنا